به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روز چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۵۸ حدود ۴۵ روز پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، عباس امیرانتظام سفیر وقت ایران در کشورهای اسکاندیناوی به اتهام همکاری با سازمان «سیا» بازداشت شد. این بازداشت در نتیجهی افشاگری دانشجویان رخ داد. چند روز پس از این ماجرا در روز شنبه ۸ دی ۱۳۵۸ شماری از مردم در پشتیبانی از این افشاگریها در مقابل سفارت گرد آمدند و موسوی خوئینی رهبر معنوی دانشجویان برای آنان سخنرانی کرد. او در سخنان خود ضمن دفاع از افشاگریهای دانشجویان بهشدت به سیاست گام به گام مهندس بازرگان در دولت موقت تاخت. در ادامه بخشهایی از سخنان او را که فردای آن روز در روزنامهی بامداد امروز منتشر شد میخوانید:
پیش از سقوط رژیم شاهنشاهی در مبارزات ایران دو خط وجود داشت: یکی خط امام و خط انقلاب و دیگر خط سیاست گام به گام. خط امام، خطی انقلابی بود و اعلام میکرد که خواستهی ملت ایران این است که شاه باید برود و نظام شاهنشاهی باید برچیده شود و هرگونه استعمار و سلطهی خارجی نیز باید از ایران ریشهکن شود. در این خط قانون اساسی شاهنشاهی کمترین ارزشی از نظر امام نداشت. امام بارها و بارها اعلام کردند که ما قانون اساسی را قانون اساسی شاهنشاهی را که حافظ سلطنت است قبول نداریم.
در این خط بختیار از نظر امام نوکر آمریکا و رابطهی آمریکا با ما رابطهی گرگ با میش و رابطهی ظالم با مظلوم است. در خط امام که خط مردم و ملت ایران است هیچگونه ابهامی وجود ندارد در خط امام تصفیه و پاکسازی در تمامی ارگانها و سازمانهای دولتی باید انجام شود در خط امام چه پیش از انقلاب و چه بعد از سقوط رژیم همواره حمایت از فلسطین وجود داشت. از سال ۴۲ و پیش از ۴۲ امام فریاد میزند که اسرائیل دشمن ملت اسلام است و همهی ما در صف فلسطینیان و برادران فلسطین علیه اسرائیل میجنگیم اما در برابر خط امام خطی است که سیاست گام به گام را مطرح میکرد و میکند. در سیاست گام به گام، شاه باید سلطنت کند نه حکومت، قانون اساسی مورد قبول است و فقط باید شاه موافقت کند که انتخابات آزادی انجام بشود.
در این خط مبارزات ایران فقط مبارزهی ضد استبداد است نه ضد استعمار. در سیاست گام به گام بختیار نوکر آمریکا نیست که آقای بختیار است.
در افشاگریها با اشخاص سر جنگ ندارند
در افشاگریها با اشخاص سر جنگ ندارند و این چه سخن بیهودهای است که بعضی از نویسندگان گفتهاند باید ابتدا اسناد به مراجع صلاحیتدار تحویل داده شود و آنها بررسی کنند تا اگر مصلحت بود افشا گردد؟! کدام مصلحت؟! سوال ملت ایران امروز این است: این همه اسنادی که در مرکز اسناد ساواک ایران وجود داشت، کدامیک برای ملت ایران افشا شد؟! از سوی دیگر آیا افشای جریانات انحرافی سیاسی مبارزاتی در دادگاه انقلاب رسیدگی میشود؟ مگر اشخاص را میخواستند محاکمه کنند که به دادگاه ارجاع شود؟! مگر بحث محاکمهی اشخاص است که دادستان انقلاب رسیدگی بکنند؟!
سیاست گام به گام حکومت بختیار را حاضر است بپذیرد و به بختیار پیشنهاد میکند که برود پاریس تا میتواند تلاش کند و از پاریس با دست پر برگردد و سپس در ایران خود را آمادهی استقبال از امام بکند.
در سیاست گام به گام از سفارت آمریکا سوال میشود چرا در کردستان درگیری پیش آمده است و چرا هر روز در یک نقطهی ایران جنجالی بپا میشود. از سفارت آمریکا سوال میشود به نظر شما علت این درگیریها چه چیز است. امام فریاد میزند تمامی این توطئهها از آمریکاست، امام فریاد میزند تمامی گرفتاریهای ما از آمریکاست، امروز کشورهای اسلامی همه در چنگال آمریکا گرفتارند، این عمال آمریکا هستند که در ایران توطئه بپا میکنند ولی در سیاست گام به گام از آمریکا سوال میشود به نظر شما علت این توطئهها چه چیز است آیا به نظر شما ملت ایران، اگر از سفارت آمریکا سوال شود علت حوادث کردستان و آذربایجان و خوزستان و علت این توطئهها چیست، سفارت آمریکا حقیقت را خواهد گرفت. جز اینکه سفارت آمریکا توطئه به پا میکند و اطلاعات غلط به ما میدهد و براساس این اطلاعات غلط دولت را وادار به موضعگیریهای غلط میکند، آیا جز این است؟ آیا این انحراف سیاست گام به گام نیست که از دشمن راه چاره بخواهیم؟ بحث بر سر اشخاص نیست، چرا مسئله را منحرف میکنید.
دانشجویان به بعضی از روزنامهها حمله کردند، اعتراض کردند، چرا مسئله را بر خلاف آنچه که هست مطرح میکنید، چرا عنوان جاسوسی یک فرد روی مسئلهی عنوانی میگذارند؟! مسئلهی جاسوسی یک فرد نیست، اگر جاسوس یک فرد بود، چندان فاجعهی دردناک نبود، فاجعه این است که یک جریان انحرافی که میرفته است همه چیز انقلاب را قبضه کند و چه بسا در این جریان انحرافی عناصر صادقی را هم به درون خود جذب کرده باشد.
اساسا در افشاگریها بحث بر سر اشخاص نیست. تا ما چهرههای نورانی شخصیتهای برجستهی بزرگ انقلابی این ملت را همچون مرحوم آیتالله طالقانی بخواهیم مطرح کنیم […] چه کسی است که نداند مرحوم آیتالله طالقانی از چهرههای بزرگ تاریخ مبارزات این ملت است. چرا ما حقایق تلخ را نمیخواهیم ملت بدانند و برای ندانستن و آگاه نشدن ملت از چنین چهرههایی سوءاستفاده میکنیم. در سیاست گام به گام به جای اینکه علت ناموفق بودن حکومت را در ادارهی امور داخلی مملکت برعهده نادرست بودن موضعگیریهای سیاسی بگذاریم، حمله میکنیم به نهادهای انقلابی! مگر در این سیاست گام به گام کمیتههای انقلاب هر روز کوبیده نشدند؟
امام از کمیتههای انقلاب دائما حمایت میکند اما سیاست گام به گام مرتب کمیتههای انقلاب را میکوبد که این کمیتهها هستند که نمیگذارند کارها انجام شود. خط امام دادگاههای انقلاب را به وجود میآورد، اما سیاست گام به گام دادگاههای انقلاب را محکوم میکند. چرا؟ چون دادگاه انقلاب نهادی است انقلابی و طبیعی است که سیاست گام به گام با دادگاه انقلاب نمیتواند هماوردی کند. این سیاست گام به گام است که به آمریکای خائن آنقدر مجال دخالت و فضولی در امور مملکت میدهد که وقتی چهار عنصر پلید اعدام میشوند، آمریکا جرأت میکند که به مقام رسمی مملکت اعتراض کند که چرا اعدامش کردی. دادگاه انقلاب این ملت حکم صادر کرده است و به آمریکا چه ربطی دارد که اعتراض بکند، اما سیاست گام به گام توی دهن این مامور آمریکایی نمیزند.
در افشاگریهای دانشجویان پیرو خط امام دادستان انقلاب کدام مسئله را میخواهد بررسی بکند؟! اسنادی است در اینجا همان جریان انحرافی را نشان میدهد که این جریان انحرافی در ارتباط با اینجا بوده است. بحث این نیست که یک فرد خاص جاسوس آمریکا بوده، چرا روزنامهها اینطور مسئله را مطرح کردند، بحث جاسوسی یک فرد نیست، بحث یک جریان انحرافی است و این مسئلهی «امروز» نیست بلکه مسئلهای بود از پیش از انقلاب و حالا هم اسناد افشاشده نشان میدهد که آمریکا از سیاست گام به گام حمایت میکرده است و تاکنون هم در پی استقرار و تحکیم این سیاست گام به گام بوده است. شاید مهمترین اسناد را نابود کرده باشند ولی همین مقدار اسنادی که باقی مانده نشان میدهد که دو نفر از جاسوسان بنام و مشخص سازمان جاسوسی سیا که وارد ایران شدهاند به نام دبیر اول و دبیر دوم سفارت بودند و وقتی این سند افشار شد آن سناتور آمریکایی گفت این سند درست بوده و ما نمیدانیم چه مقدار از این اسناد در دست دانشجویان وجود دارد ولی این آقا اینجا میگوید: «که یک مشت کاغذها که هیچ معلوم نیست واقعیت داشته باشد.»
چقدر پردهپوشی، چقدر مخفی کردن حقایق تا چقدر ملت را بیخبر از این واقعیتها نگه داشتن، دانشجویان صادقانه تصور میکردند و تصور میکنند که باید این اسناد را در معرض دید و نگاه ملت قرارداد تا ملت قضاوت کند. حالا اگر ملت ایران معتقد است این اسناد نباید افشا بشود، افشا نمیکنند ولی این مردماند که فریاد میزنند «باید افشا گردد – باید افشا گردد.»
اشغال سفارت طبق معیارهای انقلاب است
بنابراین اولا این نویسندگان، مطلب را نفهمیدند که اصلا اسنادی که باید به دادستان انقلاب تحویل شود کدام است و اسنادی که باید بدون دادستان انقلاب افشا شود کدام است. به نظر سیاست گام به گام تصرف لانهی جاسوسی آمریکا عمل صحیحی نیست، اما در نظر ملت و در نظر امام و در خط امام تصرف یک لانهی جاسوسی صد درصد عملی انقلابی است. پس همچنانکه اشغال سفارت جاسوسی طبق معیارهای انقلاب است و طبق میزان خط امام است نه سیاست گام به گام، افشای اسناد این لانهی جاسوسی هم بر موازین خط امام است نه بر موازین سیاست گام به گام، اگر چنانچه افشای این اسناد تاکنون برخلاف موازین انقلاب بود، پیش از هرکس و جلوتر از همه، شخص امام بود که میبایست جلوی این افشاگریها را بگیرد و میبینم که امام به استناد همین اسناد در سخنرانیهای خودشان مطلب را تکرار میکنند و شما دیدید و شنیدید که وقتی که از اینجا سندی افشا شد که بعضی از این چهرههای انقلابینما معلوم شد که با سفارت آمریکا سر و سری داشتهاند، اما در سخنانشان تکرار میکنند که اینها همان کسانی بودند که ادعای انقلابی داشتند و امروز روشن شد که با آمریکا ارتباط داشتهاند.
هدف از افشاگریها این است که جریانات انحرافی در متن این مبارزه جا گرفته را، ملت ایران بشناسد و بداند این چهرهی انقلابینمایی که در اسناد اینجا نامش برده شده اگر از امام ناراضی هست مسئلهای نیست، بلکه سخن ما با ملت ایران این است که آیا اگر یک روشنفکر اگر یک انقلابی بر فرض، از امام ناراضی بود، اگر از امام خوشش نیامد، باید این درد دل را با مامور سیاسی لانه جاسوسی آمریکا، با جاسوس سیا در میان بگذارد. آقای روشنفکرنمایی که آمده پیش آمریکا درد دل میکند که من از رهبر انقلاب بدم میآید، آیا افشای این سند نیازی به دادستان انقلاب دارد، دادستان انقلاب این سند را ببیند که چه بگوید؟ حکم صادر کند؟!
ما نمیخواهیم کسی را زندانی کنیم که چرا تو از امام بدت آمده، ما میخواهیم به ملت بگوییم که این آقای روشنفکرنما که از رهبر شما بدش میآمد، آمده پیش کاردار و پیش جاسوس سیا و درد دل میکرده است. این دیگر دادستان انقلاب نمیخواهد.
اگر ملت دربارهی یک چیزی قضاوت کرد، کدام دادگاه حق دارد برخلاف قضاوت او قضاوت کند، گاهی گفتهاند که مامور سیاسی آمریکا به واشنتگتن دروغ گزارش کرده است، آیا مامور سیا به واشنگتن گزارش غلط میدهد، گزارش کرده است که آقای فلان عضو شورای مرکزی فلان گروه، اینگونه گزارش داد و به ما اطلاع داد اگر این فرد عضو جمعیت شما نیست، رسما اعلام کنید که از ما نیست چرا نه عضویت او را تکذیب میکنید و نه حقیقت را میپذیرید و گذشته از همهی اینها چرا همه چیز را میخواهید انکار کنید.
به هر حال تمام مسئله این بود که دو خط در برابر هم یکی خط امام و دیگری سیاست گام به گام و این در حقیقت و این دو خط و این دو نوع تفکر را ملت ایران از قبل شناخته بود و میشناسد. تنها کاری که در افشاگریها انجام شده این بوده است که آمریکا سیاست گام به گام را همواره پیش از سقوط رژیم و بعد از سقوط رژیم حمایت میکرده است. و به عقیدهی شخصی من ضربهای که آمریکا در این افشاگریها خورده است از سختترین ضربههایی بوده که در این دوماهه تصرف لانهی جاسوسی به او وارد شده است. زیرا که آمریکا پایگاهی را در داخل کشور از دست داده است که در این پایگاه چهرههایی صادق، چهرههایی پاک چهرههایی مورد قبول این ملت وجود داشته است که آمریکا در سایهی این چهرههای درخشان این جریان انحرافی را همچنان تقویت میکرده است و امروز آمریکا میبیند این جریان انحرافی و ارتباط این جریان با سفارت آمریکا برملا شده و افشا شده است لذا بیشترین امید خود را برای تحکیم موقعیت خود در آیندهی ایران از دست داده است بنابراین دانشجویان مسلمان پیرو خط امام همچنان بر سر این عقیدهاند که این اسناد باید برای ملت افشا بشود.
۲۵۹