اهل بیت وحی بر اساس علم لدنی و الهام وحیانی، نه تنها پرده از اسرار پیچیدهی خلقت و هستی برداشتهاند، بلکه راهنماییهایی دقیق و جامع برای زندگی دینی، انسانی و علمی ارائه دادهاند که تا قیامت راهگشا و هدایتگر است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در طول تاریخ اسلام، یکی از ویژگیهای خوب شیعیان، تلاش برای حفظ و گسترش علوم اهلبیت علیهمالسلام بوده است. شیعیان همواره بر این باور بودهاند که اهلبیت سرچشمه پاکترین و خالصترین معارف الهی هستند و دسترسی به مفاهیم بلند دینی و انسانی جز از طریق احادیث و تعالیم آنان ممکن نیست. از اینرو، علمآموزی از میراث اهلبیت نه تنها یک وظیفه شرعی، بلکه یک رسالت تاریخی بوده است که شیعیان در طول قرون مختلف بر دوش خود احساس کردهاند. این تلاش مداوم برای نگهداشتن عطر آموزههای اهلبیت در جامعه، به یک جریان فکری قدرتمند تبدیل شد که همواره نقش تعیینکنندهای در شکلگیری هویت شیعه و بقای معارف اصیل اسلامی ایفا کرده است.
در این میان، برخی از روایات برجسته اهلبیت علیهمالسلام روشنکننده اهمیت این مسئولیت است. به عنوان نمونه امام رضا علیهالسلام با اشاره بر ضرورت احیای امر اهلبیت، بیان کردهاند که آگاهیبخشی نسبت به علوم اهلبیت، راهی است برای زنده نگهداشتن آرمانها و دعوت مردم به معارف راستین اسلام. در واقع، اگر زیباییهای سخنان اهلبیت به همگان معرفی شود، مردم به دلیل فطرت پاک و حقیقتطلب خود، این مسیر نورانی را خواهند پذیرفت. عبدالسلام بن صالح هروی میگوید: شنیدم از امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام که فرمود: «رحمت خدا بر بندهای که امر ما را زنده کند.» به ایشان گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را بیاموزد و به مردم آموزش دهد، زیرا اگر مردم زیباییهای سخنان ما را بدانند، از ما پیروی خواهند کرد؛ يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا.» این مسئولیت خطیر، شیعیان در طول تاریخ را بر آن داشته است که با جمعآوری، طبقهبندی، شرح و ترویج احادیث اهلبیت، نور هدایت آنان را به قلبهای مشتاق برسانند.
بنابراین یکی از شاخصههای احیای امر اهل بیت وحی علیهمالسلام، یادگیری علوم عترت و تعلیم آن به سایرین است. منتها در علوم باید تفکیک قائل شد:
۱. دستهای از این علوم عترت هستند که اذن ورود به آنها و حتی تعلیمش به دیگران را نداریم و صرفاً در امانت عترت است مانند نجوم، جفر، بلایا و منایا، علم سر و أخفی، معجزات، علم غیب، علم تأویل و … افرادی معدود به واسطهی عترت و در زمان حضور امام معصوم به بخشی از این علوم دست یافتند.
۲. دستهای از علوم عترت، جنبههای معرفتافزایی برای شیعیان دارد که شامل تفسیر قرآن، تاویل قرآن، علوم قرآن، علم حدیث؛ لذا اذن نداریم از پیش خود در این علوم ورود کنیم و چارچوب بسازیم بلکه باید متکی به آنها در قرآن و احادیث تعقل کنیم.
۳. دستهای از علوم عترت مرتبط با مسائل روزمره و ماوراء و نیز حکمتهای نهفته در عالم و آدم و حیوانات و اشیاء هستند که در این زمینه بدون رجوع به آثار عترت نمیتوان به حقیقت امر دست یافت. کتاب توحید مفضل، از بارزترین آثاری است که وی آن را از امام صادق علیهالسلام دریافت کرد و درباره بیان همین حکمتهاست.
ما وقتی به آثار اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام رجوع میکنیم، هیچ عرصهای را نمیبینیم که آنان در آن ورود نداشته باشند. از مباحث عمیق و شگفتانگیز درباره آسمانها، زمین، طبقات هستی، عرش و کرسی و ستارگان گرفته تا توصیههای کاربردی درباره آداب و اخلاق فردی و اجتماعی، و حتی زمانی که به دشوارترین علوم نظری و عملی اشاره میکنند، جای پای معارف الهی آنان آشکار است. آنان بر اساس علم لدنی و الهام وحیانی، نه تنها پرده از اسرار پیچیدهی خلقت و هستی برداشتهاند، بلکه راهنماییهایی دقیق و جامع برای زندگی دینی، انسانی و علمی ارائه دادهاند که تا قیامت راهگشا و هدایتگر است.
گفتار و رفتار اهلبیت، چراغ روشنی برای جویندگان حقیقت است که در آن، هم خورشید معارف الهی میدرخشد و هم نوری از حکمت و اخلاق که نهتنها مسلمانان بلکه تمامی انسانها را شیفته خود میکند. ایشان، خزینهدار علم پروردگار و واسطه رحمت او در زمیناند و هیچ موضوع مهمی در زندگی انسان نیست که از نگاه آنان دور مانده باشد. بیشک، معرفت به سخنان اهلبیت و عمل به آن، نه تنها زمینهساز سعادت دنیا و آخرت است، بلکه راهی برای درک زیباییهای عمیق دین اسلام و پیوند با منبع فیض الهی خواهد بود.
به عنوان نمونه، هنوز اندیشمندان مسلمان و حتی غیرمسلمان نتوانستهاند به تمامی اسرار نهفته در کتاب ارزشمند نهجالبلاغه دست یابند. این کتاب گنجینهای بینظیر از معارف الهی، حکمتهای اخلاقی، و اصول اجتماعی است که عمق و گستردگی آن ورای دانش و تفکر بشری است. از جمله، میتوان به خطبه اول نهجالبلاغه اشاره کرد که امیر مومنان علیهالسلام در آن به شرح ماجرای خلقت، اسرار آفرینش، عرش، زمین، آسمانها و تدبیر خداوند حکیم میپردازند؛ بیاناتی که همچنان الهامبخش پژوهشگران علوم الهی و طبیعی است. یا آن هنگام که امام در نامه معروف خود به مالک اشتر، شیوه حکمرانی و اصول مدیریت جامعه را با چنان جامعیتی بیان میکنند که نه تنها در عصر خود، بلکه در طول تاریخ به عنوان یکی از کاملترین دستورات حکومتی شناخته شده است. این نامه چنان سرشار از خرد، عدالت، و انساندوستی است که بسیاری از صاحبنظران سیاسی و اجتماعی از آن برای تدوین نظامهای سیاسی و اخلاقی بهره گرفتهاند.
حتی مناظرات امام رضا علیهالسلام، که همواره با غلبه بر مخالفان و حیرت اهل علم همراه بود، خود گنجینهای عظیم از دانش و حکمت به شمار میآید؛ گنجینهای که جز از یک انسان برگزیده الهی نمیتوان انتظار به ظهور رساندن آن را داشت. تسلط کمنظیر امام بر تمامی علوم عصر خود، آگاهی کامل به همه کتابهای آسمانی و آشنایی دقیق با جریانهای فکری و اندیشههای رایج، در کنار علم ژرف و شگفتانگیز ایشان به جزئیات معارف و احکام الهی، مجموعهای را فراهم آورده بود که هیچ دانشمند یا اندیشمندی توان برابری با آن را نداشت. این جامعیت علمی و قدرت استدلالی چنان بود که هر فرد حقیقتجویی را به سوی مکتب اهلبیت و سرچشمه وحی جذب میکرد و اثبات مینمود که علم حقیقی نزد خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله قرار دارد.
بر اساس فرمایش امام رضا علیهالسلام، با وجود گنجینههای بیپایان علوم اهل بیت، شایسته نیست با روشهای صرفاً عقلگرایانه که آمیخته به برداشتهای نفسانی و مملو از خطاست، به کشف معارفی روی آوریم که اهل بیت وحی قرنها پیش بر قلههای آن ایستادهاند؛ یا به علومی دستاندازی کنیم که خداوند آنها را خاص عترت قرار داده و به ایشان سپرده است؛ از جمله علوم سرّ و غیب که امروزه تحت عنوان علوم غریبه، مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و نهایتاً به گرایش به سحر، طلسم، شعبده و کهانت میانجامد و این تردستیها به اشتباه به عنوان «کرامت» معرفی میشوند.
انتهایپیام/
منبع: تسنیم