این نمایش با ظاهر انسانی برای صلح اگر برای زلنسکی همیشه بازیگر نقش مظلوم تازگی داشت و به همین دلیل در این ورقبازی جدید بهتزده از کاخ سفید رودست خورد؛ ولی برای مردمان خاورمیانه وقتی منافع شرکتهای اسلحهسازی امریکایی و استعمارگری سران این کشور به میان میآید هرگز این نقش بازیکردنها تازگی خاصی ندارد. مثالی بزنم.
سالهاست که دولتمردان آمریکا با ادعای دموکراسیخواهی در دیگر کشورها مداخله میکنند. البته همیشه عزیزان ناز کردهای که مثل عربستان سعودی که گاو شیرده هزار میلیارددلاری هستند از این ماجراها و فضای دموکراسیخواهی واشنگتن کاملاً بهدور هستند. ولی بهر حال همیشه ظاهر قضیه برای این کشور اهمیت بسیار دارد. ولی در شروع حمله جرج بوش به افغانستان این نقاب حقوق بشر بهصورت جالبی از چهره این مقامات فروافتاد در وقتی که اسیران مشکوک به همکاری با القاعده را نه در خاک خود بلکه در زندان گوانتانامو و در خاک اجارهای کشور کوبا زندانی کردند. چرا؟ تا هیچکدام از حقوق مدنی زندانیان بهعنوان حق طبیعی هر انسان در داخل خاک آمریکا شامل آنان نشود. یعنی یک انسان در دونقطه از جهان با دو حقوق انسانی مواجه است. آن هم با صلاحدید ما دولتمردان امریکایی.
اکنون ترامپ با دستیار بسیار متملق و چاپلوسش ونس در نقش شخصیتهای معروف رمان دکتر جکیل و مستر هاید فرورفتهاند. از سویی بهخاطر چند دلار ازدستداده بر سر زلنسکی فریاد دروغین صلح میزنند و ساعت ۱۲ شب و دوباره به دراکولاهایی تبدیل میشوند که بر سر مردمان غزه دندان نشان میدهند که اگر تسلیم رفیق ما نتانیاهو فرانکشتین نشوید همه شما را به جهنم میفرستیم.
تنها چیزی که در این میانه همیشه ثابت است، تنها حفظ منافع و دلارهای رنگی است. وگرنه فرانکشتین، فرانکشتین است و دراکولا با هر ظاهر انسانی باز هم دراکولاست. هر چند در ساعاتی ادای انسانهای خوب را بازی کنند. زلنسکی هم از قدیم خرگوشی بوده که در رقابت همیشگی غرب و شرق، با درخواست ورود به ناتو یا اتحادیه اروپا احمقانه سمت و جهت بدنه کشورش را بهسوی یکی میگیرد غافل ازآنکه دعوای آن دو صرفاً بر سر تکهای بزرگتر و لذیذتر از ران اوست و نه دلسوزی و دفاع از او و یا کشورش و در نمایش کاخ سفید بود که زلنسکی این بار بجای ادای نقش ظاهری داده شده به عنوان شیر برای مدافعه از غرب، فهمید که سالهاست که صرفاً دلقکی است در هر دو صورت بازنده این ماجرا.
دهها سال بعد فرزندان همه ما در تاریخ گذشتگانشان خود میخوانند که فردی در امریکا رئیسجمهور بوده که در یک آن خواهان تصرف چند کشور از جمله کانادا، گرینلند، کانال پاناما و غزه است و در نقش میانجی مانند اسلافش در قضیه فلسطین و اسرائیل دست یکی را از پشت بسته و در مقابل به دیگری بمبهای دو تنی برای کشتن پنجاههزار بیگناه دیگر میدهد و تمامی ژستهایش بهمانند موسولنی دیکتاتور ایتالیا است و خود را کاملاً میانجی منصفی میشمارد و در نهایت مدعی جدی تصاحب جایزه صلح نوبل است. بی شک دل آنان به حال همه ما گذشتگان خواهد سوخت که پدربزرگها و مادربزرگهایشان با چه دیوانههایی طرف بودهایم . ولی یقیناً در دوران آنان از این دکتر جکیل و مستر هایدها دیگر خبری نخواهد بود. این سنت واقعی و همیشگی تاریخ است.
۵۷۵۷