جواد لگزیان: زندگینامه «اکبر اعتماد» بنیانگذار سازمان انرژی اتمی ایران که ماحصل گفتوگویی با دکتر اکبر اعتماد است و واقعیتهای بسیار شایان توجهی درباره تاریخ معاصر را در خود دارد را میتوان در کتاب «در پرتگاه حوادث» مطالعه کرد. روایتی زنده و خواندنی از وقایعی همانند تأسیس وزارت علوم، دانشگاه بوعلی سینا و دانشگاه آزاد، انقلاب آموزشی، فعالیتهای مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی و از همه مهمتر تأسیس سازمان انرژی اتمی و ساخت نیروگاه اتمی بوشهر، به اضافه مطالبی جالب درباره رجال و کنشگران سیاسی ایران. همچنین اشاره به زوایای پنهان و کمتر شناختهشده دوران سلطنت محمدرضا پهلوی بهویژه در زمینه انرژی هستهای که در منابع دیگر کمتر به آن اشاره شده است.
ماجرای «نه» گفتن اعتماد به صدام هم یکی از افتخارات درخشان کارنامه زندگی اعتماد است: او در دوران نخستوزیری شریفامامی به دلیل اوضاع آشفته مملکت از سمت خود در سازمان انرژی اتمی ایران استعفا میدهد و در ژانویه ۱۹۷۹ با خانوادهاش وارد پاریس میشود. پس از مدت کوتاهی با وجود پیشنهاد رئیس کمیساریای انرژی اتمی فرانسه مبنی بر پیوستنش به آن، به استخدام در هیچ موسسهای تن نمیدهد و شرکت مشاوره «انرژیوم» را تاسیس میکند؛ شرکتی که ظرف مدتی کوتاه طرف مشورت ثابت کشورهایی چون فرانسه و آلمان در زمینه انرژی قرار میگیرد. همه اینها در زمانی است که پای ایران به طور ناخواسته به جنگ با عراق کشیده شده است. در همین مقطع زمانی اتفاقی عجیب میافتد؛ یکی دو سال پس از استقرار اعتماد در پاریس، کمیساریای انرژی اتمی فرانسه به او اطلاع میدهد که صدام حسین از آنها خواسته او را راضی کنند که به عنوان میهمان به عراق برود. «استنباط بنده از لحن آنها این بود که صدام حسین میخواهد از من برای پیشبرد انرژی اتمی عراق استفاده کند.»
صدام برای به تور انداختن پدر انرژی اتمی ایران در جهت پیشبرد صنایع اتمیاش، برای دومین بار وارد عمل میشود و این بار اعتماد را که به هیچ وجه حاضر نمیشده با نمایندهای از جانب صدام ملاقات کند، در عملی انجامشده قرار میدهد: «یکی از آشنایانم که در آلمان زندگی میکرد به من تلفن کرد و گفت که میخواهد به پاریس بیاید و مرا ببیند… با هم قرار گذاشتیم تا در یکی از هتلهای پاریس همدیگر را ملاقات کنیم. در روز مقرر… دیدم که او تنها نیامده و فرد دیگری را هم همراه خود آورده است… گفت ایشان سفیر عراق در فرانسه است.» اعتماد که انتظار چنین ملاقاتی را نداشت، از این موضوع بسیار ناراحت میشود. آنچه سفیر از جانب صدام مطرح میکند، این است که صدام گفته که «به ایشان سلام گرم مرا ابلاغ کنید و به طور رسمی از شما دعوت کنم که به عراق بروید و میهمان او باشید و هر مدت که بخواهید در آنجا بمانید و هر که را میخواهید ببینید.»
بنیانگذار سازمان انرژی اتمی ایران که سفر به عراق را در این شرایط خیانت به کشور خود میداند، از این پیام برآشفته شده و چنین پاسخ میدهد: «درست است که عراق همسایه ایران است، ولی در حال حاضر شما با ایران در حال جنگ هستید و هر روز تعدادی از هموطنان مرا میکشید. عراق در حال حاضر دشمن ایران است و رفتن من به عراق خیانت به کشورم محسوب میشود و من به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی به این خیانت تن نخواهم داد.» او حتی با گفتن این سخنان نیز آرام نمیگیرد و درنهایت با جملهای صریح، آب پاکی را روی دستان سفیر عراق میریزد و او را با دست خالی راهی سفارتخانهاش میکند: «به صدام حسین بگویید برنامه خود را فراموش کند و مزاحم من نشود.»
اکبر اعتماد سالها بعد به ایران بازگشت و در ۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ با علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی دیدار و گفتوگو کرد که در این دیدار صالحی از تلاشهای قابل توجه و حمایتهای معنوی او از فعالیتهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران قدردانی و لوح تقدیری به همین مناسبت به او اهدا کرد.
صالحی در گرامیداشت پنجاهمین سالروز راهاندازی راکتور تحقیقاتی اتمی دانشگاه تهران در روز ۲۰ آبان ۱۳۹۶ باز هم از اعتماد تقدیر کرد: «به عنوان یک دانشجو بنده واقعا از کسانی که این سازمان انرژی اتمی را به وجود آوردند خیلی ممنونم و این حقیر خود را میراثدار آنها میدانم. این محلی که ما نشستهایم مربوط به دانشگاه تهران است و بنا بر توجیهات درست سال ۱۳۵۳ در چارچوب سازمان به وجود آمد و دکتر اکبر اعتماد عهدهدار ریاست آن شد.»
اعتماد در سالهای اخیر بارها به ایران آمده و «در پرتگاه حوادث» کاملترین خاطرات منتشرشده از اوست که تاکنون انجام شده است.
شناسنامه کتاب: «در پرتگاه حوادث، زندگینامه اکبر اعتماد بنیانگذار سازمان انرژی اتمی ایران» مصاحبه و تدوین محمدحسین یزدانی راد کارشناس تاریخ شفاهی مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایرا، تهران: انتشارات اختران.
۲۵۹