21022
04 فروردین 1404 - 12:00
8 بازدید

از مربی تختی تا خانم‌های چیتان پیتان و دکتر و مهندس «خروس‌باز» بودند

از معروف‌ترین خروس‌ جنگی‌های تهران «قیصر» متعلق به جواد رحمتیان است که ۱۲۰۰ تومان قیمت دارد. این خروس چندی قبل در یک مسابقه با قهرمان خروس‌های رشت روبه‌رو شد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حدود نیم قرن پیش که هنوز ماهواره و گوشی هوشمندی در کار نبود، ایرانیان هر کدام به شیوه‌ای سر خود را گرم می‌کردند. یکی از این سرگرمی‌ها «خروس‌بازی» بود؛ مسابقه‌ای که هرچند ممنوع بود اما در دهه پنجاه در ایران رونق زیادی داشت. در فروردین ۵۲ که یکی از خبرنگاران «سپید و سیاه» گزارشی میدانی از یکی از مسابقات خروس‌بازی پایتخت تهیه کرد، فقط تهران پنج هزار خروس‌باز داشت، که در میان آن‌ها دکتر و مهندس و خانم هم دیده می‌شد. بگذریم از این‌که در شهرهای دیگر هم رونق زیادی داشت. در ادامه گزارش یادشده را که به تاریخ هشتم فروردین ۱۳۵۲ در «سپید و سیاه» منتشر شد در ادامه می‌خوانید:

صبح جمعه بود، هنوز کاسب‌کارها و دست‌فروش‌های خیابان سی‌متری سر کارشان نیامده بودند. تنها چند پرتقال‌فروش دوره‌گرد داشتند بساط کسب و کارشان را کنار پیاده‌رو پهن می‌کردند.

از فلکه گمرک که به طرف غرب پیچیدم، پیاده‌رو خلوت بود، فقط چند مرد ساک به دست به طرف مقصد نامعلومی در حرکت بودند، ساک‌های دستی یک‌اندازه و یک‌شکلی که در دست آن‌ها بود آدم را کنجکاو می‌کرد. در نظر اول انسان تصور می‌کرد آن‌ها به طور دسته‌جمعی به حمام می‌روند و طبعا در ساک‌های‌شان هم جز حوله و اسباب حمام چیز دیگری نیست؛ اما قضیه به این سادگی‌ها نبود زیرا در داخل ساک‌های دستی رازی نهفته بود که نمی‌بایست برای هرکسی فاش شود. رازی که هم انسان را به خنده وامی‌داشت، هم به تعجب! چون در داخل هریک از ساک‌ها یک خروس گردن‌کلفت پنهان شده بود! به همین علت مردهای ساک به دست عجله داشتند که هرچه زودتر به مقصد برسند. چون آن‌ها خروس‌هایی را که یک هفته تحت رژیم غذایی و ورزش‌های خاص قرار داده بودند به میدان جنگ خروس می‌بردند تا با حریفان خود چنگ و منقار نرم کنند!

با دیدن آن چند مرد آن هم در صبح روزی مثل جمعه که آدم می‌خواهد خستگی یک هفته کار و کوشش را با چند ساعت استراحت از تن به در کند بی‌اختیار به فکر فرور رفتم که آدم، این موجود دوپا با همه عناوین پرطمطراق و امتیازهایی که به حکم ناموس طبیعتی نسبت به سایر موجودات زنده دارد در زندگی خود به چه کارهایی که دست نمی‌زدند.

بگذریم، آن روز به اتفاق عکاس مجله برای تهیه رپرتاژی از چگونگی جنگ خروس سروکله ما هم در سی‌متری پیدا شده بود، البته هیچ‌کدام از ما دو نفر نمی‌دانستیم مسابقه جنگ خروس تهران در کدام نقطه برگزار می‌شود به همین جهت با وعده‌ای که از قبل با یکی از خروس‌بازها گذاشته بودیم در کنار خیابان ترمز کردیم و خروس‌باز مورد نظر که از مدتی قبل با یک ساک محتوای خروس جنگی انتظار ما را می‌کشید سوار اتومبیل شد و دوباره به طرف مقصد راه افتادیم.

وقتی به محل انجام مسابقه که یکی از گاراژهای همان حوالی بود رسیدیم، معلوم شد خروس‌بازها به علت این‌که پلیس از جا و مکان‌شان اطلاع پیدا کرده و مانع به راه انداختن جنگ خروس شده همگی در یک چشم به هم زدن فرار کرده جای دیگری را برای اجرای هدف خود انتخاب کرده‌اند. راهنمای ما با یک علم و اشاره متوجه مقصد رفقا شد و چند لحظه بعد ما را به یکی دیگر از گاراژها که بیشتر به انبار کاه و یونجه شباهت داشت و در همان حوالی واقع شده بود برد.

کف گاراژ پر از گل بود و انسان به زحمت می‌توانست در آن قدم بگذارد با این همه خروس‌بازها در یک محوطه نسبتا خشکی «اردو» زده بودند!

از هر طرف بانگ خروس شنیده می‌شد. خروس‌ها که به‌تدریج از زندان ساک‌دستی خارج می‌شدند به محض آزادی بال‌های خود را به هم می‌زدند و آواز را سرمی‌دادند!

مشاهده آن همه خروس قوی‌جثه و پرگوشت انسان را بی‌اختیار به این فکر می‌انداخت که با آن‌ها چه ضیافت مجللی می‌توان برپا کرد!

اما چه کسی جرأت داشت به خروس‌ها نگاه چپ بیندازد. خروس‌بازها آن‌چنان با علاقه و اشتیاق خروس‌های خود را بغل می‌کردند و به آرامی زمین می‌گذاشتند که انگار پاره جگر آن‌هاست!

جوجه ۳۰۰ تومانی!

هنوز از یافتن محیط تازه به خود نیامده بودیم که ناگهان صدای یکی از آن‌ها به گوش رسید: «یک جوجه دارم، ۳۰۰ تومان می‌دم بابا…!» چه کسی جز یک خروس‌باز حرفه‌ای ممکن است چنین جمله‌ای را باور کند؟ به همین علت با شنیدن این جمله ابتدا کمی یکه خوردیم.

اما قیافه‌های بی‌تفاوت سایرین که همان خروس‌بازهای حرفه‌ای بودند و جدی بودن فروشنده، ما را مطمئن کرد که قضیه نه‌تنها شوخی نیست بلکه خیلی هم جدی است!

بله، جوجه خروس ۳۰۰ تومان! تازه فروشنده توضیح هم می‌داد که با ضرر آن را به آن مبلغ می‌فروشد!

لحظاتی غرق در کار خروس‌بازها بودیم که ناگهان یکی از آن‌ها خروس بلند بالایش را از ساک دستی بیرون آورد و پس از این‌که کمی با بال و پرش ور رفت و به اصطلاح نرمشش داد، آهسته خروس را به زمین گذاشت. خروس بال‌هایش را همچون عقاب به هم زد و چند قدم به اطراف برداشت. در این هنگام صاحب خروس شروع به «بشکن» زدن کرد و به محض بلند شدن صدای بشکن خروس مثل یک رقاص ماهر و در عین حال فهمیده که باید با آهنگ ارکستر برقصد، بال‌هایش را کج کرد و شروع کرد به دور خودش کج و راست شدن و قر دادن!

هرچه بر دقایق توقف ما در میدان مسابقه خروس‌بازی می‌گذشت چیزهای عجیب‌تری دستگیرمان می‌شد. چند لحظه بعد خروس‌بازها یکی‌یکی از راه رسیدند و در وعده‌گاه به هم ملحق شدند. سرانجام دایره بزرگی تشکیل دادند، بعد داور مسابقه در یک طرف ایستاد و دو نفر که هریک خروس‌های‌شان را در بغل داشتند وارد میدان شدند و خروس‌ها را به طرف یکدیگر رها کردند.

آغاز جنگ!

جنگ آغاز شد. دو خروس قوی‌هیکل و چالاک با نوک و منقار و پنجه‌های تیز به جان هم افتادند و حالا نزن کی بزن! حیوان‌ها آن‌چنان به هم ضربه می‌زدند که دست هرچه قهرمان «کچ» را از پشت بسته بودند!

هرچه از آغاز مسابقه می‌گذشت خروس‌ها گرم‌تر می‌شدند و ضربات کاری‌تری به یکدیگر می‌زدند. در اواسط مسابقه ناگهان یکی از خروس‌ها به هوا پرید و با نوک پا چنان ضربه‌ای به چشم حریف زد که خون از چشم حیوان زبان‌بسته جاری شد. این‌جا بود که فریاد تشویق از هر طرف بلند شد، اما هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد بگوید کدام خروس برنده است.

صاحبان خروس با دیدن این وضع دخالت کردند و هریک خروس خود را در آغوش کشیدند و تا چند لحظه مسابقه برای آماده کردن خروس مجروح متوقف شد.

صاحب خروس مجروح یک طرف صورت خروس را که خون از آن جستن می‌کرد به دهان برد، خون آن را مکید، سپس پرهای حیوان را مرتب کرد، قدری پاهایش را ماساژ داد و وقتی خروس ظاهر بهتری پیدا کرد او را دوباره به میدان فرستاد. مسابقه دو خروس به اصطلاح در چند «روند» دنبال شد.

از مربی تختی تا خانم‌های چیتان پیتان و دکتر و مهندس «خروس‌باز» بودند

استاد، مهندس، دکتر در میان خروس‌بازها!

در فواصل مسابقه فرصتی پیش آمد تا در میان جماعت خروس‌بازها دقت بیشتری بکنیم. شاید باور نکنید اما آن‌چه دیده می‌شد حقیقت داشت؛ چند استاد دانشگاه، مهندس، دکتر و صاحبان مشاغل مختلف در میان خروس‌بازها دیده می‌شدند و با کنجکاوی و علاقه خاص جریان مسابقه را دنبال می‌کردند، در عین حال هم مواظب بودند تا هنگام عکس‌برداری در عکس نیفتند!

راهنمای ما که متوجه تعجب ما شده بود سر بیخ گوش ما آورد و گفت: «بله قربان، می‌بینید در میان عشق‌بازان همه جور شخصیتی هست!» راهنما می‌گفت: «همه این آقایان دکترها و مهندسین خروس دارند و جنگ می‌اندازند»!

جدال دو خروس شرکت‌کننده در مسابقه همین‌طور ادامه داشت. ضربات چنگال و منقار بود که پی‌درپی بین دو خروس مهاجم رد و بدل می‌شد، تا این‌که پس از چند پرش و رد و بدل شدن منقارهای تیز، سرانجام خروس‌ها از رمق افتادند و دست از مبارزه کشیدند و گردن‌های خود را به یکدیگر تکیه دادند و تا چند لحظه به همان وضع بی‌حرکت ماندند. خون سر و صورت هر دو خروس را پوشانده بود. بخار کمرنگی از کله هر دو خروس بیرون می‌زد. مشاهده این منظره هر انسانی را متاثر می‌ساخت، اما خروس‌بازها عصبانی بودند که چرا خروس‌های‌شان با هم ساخت و پاخت کرده و مبارزه را متوقف کرده‌اند!!

لذا بار دیگر صاحبان خروس‌ها را به میدان فرستادند. خروس‌های زبان‌بسته که چاره‌ای جز جنگیدن نداشتند، بار دیگر با همه خستگی ضربات مجددی به هم حواله کردند تا آن‌که سرانجام داور، یکی از خروس‌ها را برنده اعلام کردند.

با اعلام نتیجه مسابقه، مشت یکی از خروس‌بازها باز شد و اسکانس‌های صد تومانی و پنجاه تومانی و بیست تومانی که در آن مچاله شده بود در کف صاحب‌خروس برنده و چند نفر دیگر که در شرط‌بندی شرکت کرده بودند جای گرفت و از همین‌جا مبنای برپا کردن مسابقات جنگ خروس به صورت روشن‌تری آشکار شد و معلوم شد که به راه انداختن چنین مسابقاتی علاوه بر جنبه تفننی و رقابتی آن، به خاطر همین شرط‌بندی‌ها که خروس‌بازها اصطلاحا می‌گویند «گرو کردن» است. در جریان برگزاری مسابقه پای صحبت چند تن از خروس‌بازها هم نشستیم. آن‌ها حرف‌های جالبی را مطرح کردند که شنیدن آن برای شما خوانندگان مجله خالی از لطف نیست.

مثلا آقای جواد رحمتیان که نقاش اتومبیل است و از خروس‌بازهای معروف تهران به شمار می‌رود در محل کار خود، یعنی تعمیرگاهی که در آن کار می‌کند چند قفس بزرگ درست کرده و خروس‌ها را در آن‌ها نگهداری می‌کند. جالب این‌جاست که او حتی حاضر نیست خروس‌ها را در منزل نگه دارد! در این مورد می‌گوید: «وقتی آن‌ها را می‌بینم با خیال راحت به کارم می‌پردازم!»

۵ هزار خروس‌باز

او می‌گوید: «در تهران حدود ۵ هزار نفر خروس‌بازند! علاوه بر تهران در رشت و کرمانشاه هم همین تعداد به خروس‌بازی مشغول‌اند. در تبریز و شیراز هم همین‌طور، در آستارا که عده کثیری از مردم شهر به پرورش و جنگ خروس اشتغال دارند! اردبیل هم کم خروس‌باز ندارد. در هر مسابقه جنگ خروس هر نفر حداکثر ۵۰۰ تومان شرط بسته می‌شود و کسانی هم که به اصطلاح آتش‌شان تند است تا هزار تومان هم شرط می‌بندند که جمع شرط‌بندی‌ها بعضی اوقات به ۵ تا ۶ هزار تومان می‌رسد!»

خروس‌بازها عنوان «عشق‌باز» را برای خود انتخاب کرده‌اند و مثلا یکدیگر را تقی یا اکبر عشق‌باز می‌نامند، نه خروس‌باز!

در میان خروس‌بازها سه چهار نفر هم خانم دیده می‌شوند که غالبا با لباس مرتب و توالت‌کرده به مسابقه‌های جنگ خروس می‌روند!

جنگ خروس فصل معینی دارد؛ از اوایل بهمن شروع می‌شود و تا ۵ ماه بعد از عید ادامه می‌یابد. مسابقه‌ها به طور کلی روزهای جمعه در یکی از گاراژهای جنوب شهر با قرار قبلی خروس‌بازها یا به قول خودشان عشق‌باز برگزار می‌شود و معمولا از ساعت ۸ و نیم صبح تا ۴ بعدازظهر (البته با یک توقف برای صرف ناهار) ادامه می‌یابد. خروس‌هایی که برای مبارزه تربیت می‌شوند از لحاظ نژاد افغانی‌اند و بهترین و جنگنده‌ترین خروس‌ها معمولا از افغانستان آورده می‌شود.

جوجه‌ای که در این رپرتاژ به بهای ۳۰۰ تومان عنوان شد به گفته‌ خروس‌بازها از نسل زیاد خوب نیست، یعنی خوب نمی‌جنگد وگرنه هیچ خروس‌بازی حاضر نیست نوخروس را که آینده خوبی دارد بفروشد.

از معروف‌ترین خروس‌ جنگی‌های تهران «قیصر» متعلق به جواد رحمتیان است که ۱۲۰۰ تومان قیمت دارد. این خروس چندی قبل در یک مسابقه با قهرمان خروس‌های رشت روبه‌رو شد. خروس رشتی به اصطلاح خروس‌بازها چندین میدان را زده بود و پس از کسب مقام قهرمانی استان گیلان به وسیله ۱۰ نفر برای مبارزه به تهران آورده شد. این خروس که در اصطلاح «خارزن» نامیده می‌شد یعنی «شگرد» آن زدن خار پشت پاست، در برابر قیصر مغلوب شد و با شکست به رشت بازگشت!

جالب‌ترین نکته در مسابقه جنگ خروس این است که خروس‌بازها هم مثلا مسابقه‌های ورزشی گوینده و مفسر هم دارند. معروف‌ترین گوینده و مفسر جنگ خروس که در میان خروس‌بازها به «بهمنش خروس‌بازها» معروف است اژدر نام دارد.

اژدر در هر مسابقه فنون مختلف را که خروس‌ها برای مغلوب کردن حریف به کار می‌بندند مانند یک رپرتر ورزشی برای تماشاگران تشریح می‌کند. در عین حال بسیاری اوقات از نظر قضاوت طرف مشورت هم قرار می‌گیرد. اژدر می‌گوید: «خروس‌های من در منزل همه‌جا آزادانه راه می‌روند. با پای گل‌آلود سر سفره و توی رخت‌خواب می‌روند و کسی جرأت ندارد آن‌ها را کیش کند»!

معمولا داوران مسابقه به علت علاقه خاصی که به مسابقه جنگ خروس دارند قضاوت مبارزه را به طور مجانی برعهده می‌گیرند که البته اکثر اوقات بیش از چهار پنج ساعت یکسره سر پا می‌ایستند! معروف‌ترین داور مسابقات جنگ خروس عباس نعمتی نام دارد.

از چهره‌های مشهور در میان خروس‌بازها حبیب‌الله بلور استاد و مربی کشتی است که علاوه بر پرورش خروس، اسب هم پرورش می‌دهد.

غذای خروس جنگی را معمولا گوشت راسته‌ پخته، کباب، بادام و مقدار کمی پسته تشکیل می‌دهد. خوراندن پسته و بادام هم به منظور تمیز نگه داشتن معده خروس به آن داده می‌شود. علاوه بر این‌ها ویتامین‌های مختلف مانند ویتامین ب – ث هم به خروس داده می‌شود.

خروس جنگی مبارزه‌اش را معمولا از هشت‌ماهگی شروع می‌کند و تا چهار یا پنج سال ادامه می‌دهد. خروس‌بازها خروس‌هایی را که دیگر قادر به مبارزه نیستند بازنشسته می‌کنند و برای تکثیر نسل خوب از آن‌ها استفاده می‌کنند. آن‌ها معمولا کمتر خروسی را که بازنشسته شده می‌کشند. دلیل این امر هم آن است که از خروس بازنشسته به اصطلاح خودشان قدردانی می‌کنند!

هر مسابقه معمولا یک ساعت و نیم طول می‌کشد اما اگر صاحبان آن‌ها سر لج بیفتند مسابقه را تا ۳ یا ۴ ساعت هم کش می‌دهند!

معمولا از عید به بعد خروس‌ها استراحت می‌کنند و کم‌کم توی «لک» می‌روند یعنی پرهای‌شان می‌ریزد و به جای آن پرهای تازه درمی‌آید.

خروس‌بازها می‌گویند خروس‌بازی هم یک نوع عشق است و باید ما را به حال خود بگذارند. در این میان انجمن حمایت حیوانات هم زیاد به اصطلاح مزاحم‌شان نمی‌شود و اساسا کاری به کار آن‌ها ندارد!

این هم صحنه‌ای از اجتماع ماست؛ اجتماعی که از هر گوشه آن تنوع‌طللبی مردم به نوعی خاص آن‌ها را در کنار هم و یا در برابر هم قرار می‌دهد که یکی از آن‌ها هم همین جنگ خروس است که استاد دانشگاه و مهندس و دکتر را در کنار خرده‌فروش و دست‌فروش و کارگر و صنعتگر و غیره قرار می‌دهد و آن هم در یک گاراژ پرت و متروک، راستی به نظر شما این کارها تعجب‌آور نیست؟!

۲۵۹

منبع: خبرآنلاین

برچسب های :
4 روز پيش [ 117 بازدید ]
7 روز پيش [ 28 بازدید ]
6 روز پيش [ 28 بازدید ]
6 روز پيش [ 28 بازدید ]
7 روز پيش [ 27 بازدید ]
6 روز پيش [ 27 بازدید ]
5 روز پيش [ 27 بازدید ]
7 روز پيش [ 26 بازدید ]
6 روز پيش [ 26 بازدید ]
7 روز پيش [ 26 بازدید ]
7 روز پيش [ 26 بازدید ]
6 روز پيش [ 25 بازدید ]
5 روز پيش [ 24 بازدید ]
4 روز پيش [ 23 بازدید ]
4 روز پيش [ 23 بازدید ]
3 روز پيش [ 22 بازدید ]
6 روز پيش [ 21 بازدید ]
4 روز پيش [ 21 بازدید ]
6 روز پيش [ 21 بازدید ]
6 روز پيش [ 21 بازدید ]
مهر 1 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
مهر 1 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
خبر ورزشی 2 ساعت پيش [ 0 بازدید ]
ایسنا 8 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
تسنیم 9 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
مهر 9 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
تسنیم 10 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
تسنیم 11 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
خبر آنلاین 13 ساعت پيش [ 5 بازدید ]
مهر 13 ساعت پيش [ 6 بازدید ]
ایسنا 14 ساعت پيش [ 5 بازدید ]
ایسنا 14 ساعت پيش [ 5 بازدید ]
ایسنا 14 ساعت پيش [ 4 بازدید ]
ایسنا 14 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
ایسنا 14 ساعت پيش [ 4 بازدید ]
ایسنا 14 ساعت پيش [ 4 بازدید ]
ایسنا 14 ساعت پيش [ 4 بازدید ]
ایسنا 14 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
ایسنا 15 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
مهر 17 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
خبر آنلاین 6 روز پيش [ 13 بازدید ]
ایسنا 7 روز پيش [ 14 بازدید ]
ایسنا 3 روز پيش [ 11 بازدید ]
خبر آنلاین 7 روز پيش [ 13 بازدید ]
خبر آنلاین 4 روز پيش [ 14 بازدید ]
خبر آنلاین 3 روز پيش [ 9 بازدید ]
ایسنا 2 روز پيش [ 8 بازدید ]
مهر 2 روز پيش [ 8 بازدید ]
خبر آنلاین 20 ساعت پيش [ 2 بازدید ]
ایسنا 4 روز پيش [ 15 بازدید ]
ایسنا 15 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
مهر 3 روز پيش [ 10 بازدید ]
مهر 6 روز پيش [ 14 بازدید ]
مهر 20 ساعت پيش [ 3 بازدید ]
خبر آنلاین 5 روز پيش [ 19 بازدید ]
مهر 4 روز پيش [ 15 بازدید ]
ایسنا 6 روز پيش [ 13 بازدید ]
مهر 7 روز پيش [ 15 بازدید ]

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید