افزایش عناوین بهموازات کاهش تیراژ، همچنین میتواند نشانهای از تخصصیشدن نشر نیز باشد. یعنی بهجای چاپ یک کتاب عامهپسند با تیراژ بالا، دهها کتاب با موضوعات خاصتر و برای گروههای کوچکتری از مخاطبان چاپ میشود. در هر حال، این روندها نشان میدهد بازار کتاب در ایران بیش از آن که به سمت عمیقشدن و افزایش مصرف کتاب برود، به سمت پراکندگی تولید با مخاطب کمتر میرود. این رویه اگرچه تنوع را افزایش میدهد، میتواند نشانهای از بحران مطالعه و نبود بازار پایدار برای نشر نیز باشد.
از میان ۱۱۶,۷۵۴ عنوان منتشرشده، ۷۲,۷۱۵ عنوان چاپ اول و ۴۴,۰۳۹ عنوان تجدید چاپ بودهاند. درصد تجدید چاپ نسبت به کل عناوین منتشرشده ۳۸درصد و چاپ اول ۶۲درصد است. این رقمها در نگاه اول ممکن است نشانهای از پویایی نشر و ورود نویسندگان جدید تلقی شود؛ اما باید توجه داشت که درصد پایین تجدید چاپ میتواند گویای ضعف در چرخۀ توزیع، بازاریابی و همچنین پایداری مخاطب باشد. به عبارت دیگر، بسیاری از کتابها پس از چاپ اول دیگر فرصتی برای دیدهشدن پیدا نمیکنند و از گردونۀ عرضه خارج میشوند.
نسبت چاپ اول به کل، در حوزۀ علوم اجتماعی قابل توجه است. در سال ۱۴۰۳ حدود ۸۱درصد (۱۲,۸۲۲) از کتابهای این حوزه چاپ اول و تنها ۱۹درصد (۲,۹۵۳) از آنها تجدید چاپ بودهاند. در حوزههای ادبیات، علوم عملی، تاریخ و فلسفه، زبان، کلیات و دین هم چنین وضعیتی را (بالا بودن نسبت چاپ اول به کل) شاهد هستیم. تنها در دو حوزۀ ادبیات و خصوصا کمکدرسی، تجدید چاپ سهم بیشتری از چاپ اول داشته است.
غلبۀ تألیف بر ترجمه؛ نشانۀ امیدوارکننده؟
از مجموع عناوین، ۸۴,۷۷۷ عنوان تألیفی و ۳۱,۹۷۷ عنوان ترجمهای بوده است. یعنی حدود ۷۳درصد از عناوین منتشرشده تألیفی و ۲۷درصد ترجمهای بوده است. این آمار از یک سو میتواند نشانگر رشد تولید محتوای بومی باشد؛ اما از سوی دیگر، میتوان آن را نتیجۀ سختگیریهای ارشاد در ترجمه و تأخیر در صدور مجوز دانست که باعث کاهش انگیزۀ مترجمان و ناشران شده است.
تهران، پایتخت بیرقیب نشر است
از نظر توزیع جغرافیایی، حدود ۶۸درصد (۷۹,۷۶۰) از کل عناوین منتشرشده در تهران و تنها حدود ۳۱درصد (۳۶,۹۹۴) در سایر استانها تولید شدهاند. این تمرکز شدید در تهران از توسعه نامتوازن فرهنگی حکایت دارد و نشاندهندۀ نوعی پایتختزدگی فرهنگی است که تهدید جدی برای نشر بومی و منطقهای محسوب میشود. زیرا سبب میشود ظرفیتهای نشر در استانهای دیگر همچنان مغفول بماند و بسیاری از صداهای محلی و متنوع فرهنگی در سکوت فرو روند.
موضوعات محبوب؛ کودک و نوجوان، ادبیات و علوم اجتماعی
از نظر محتوایی، حوزه کودک و نوجوان با ۲۲,۵۹۴ عنوان، در صدر موضوعات قرار دارد که از منظر آیندهسازی فرهنگی امیدبخش است. هرچند ضروری است که کیفیت این آثار بهطور جدی ارزیابی شود. پس از آن، ادبیات با ۲۰,۰۵۶ عنوان، علوم اجتماعی با ۱۵,۷۷۵ عنوان و کمک درسی با ۱۳,۲۲۷ عنوان در رتبههای بعدی قرار دارند. این دادهها نشان میدهند که گرایش عمومی به سوی متون داستانی، اجتماعی و درسی است؛ هرچند سهم پایین برخی حوزههای بنیادین مانند فلسفه، روانشناسی و دین، میتواند زنگ خطری برای عمق فرهنگی جامعه باشد.
قیمت کتاب؛ بازتابی از بحران اقتصاد نشر
میانگین قیمت کتاب در سال ۱۴۰۳، به ۱,۷۸۳,۳۷۲ ریال رسیده که در مقایسه با سالهای گذشته جهشی چشمگیر داشته است. با وجود این افزایش، میانگین صفحات کتابها تنها ۲۰۱ صفحه است. این یعنی کاهش نسبی حجم محتوا در برابر افزایش قیمت؛ پدیدهای که میتوان آن را ناشی از سه عامل دانست: افزایش قیمت کاغذ، چاپ و توزیع، کاهش توان اقتصادی مخاطبان و در نتیجه، گرایش ناشران به انتشار کتابهای کمحجم. از میان موضوعات مختلف، کتابهای کمکدرسی با حدود ۲۷۲ هزارتومان، بالاترین میانگین قیمت را دارند. بعد از آن کلیات، علوم طبیعی و ریاضیات،علوم اجتماعی، فلسفه و روان شناسی قرار دارد. پایینترین میانگین قیمت متعلق به حوزۀ دین با حدود ۹۸ هزارتومان است.
نشر و فضای مجازی؛ فرصت یا تهدید؟
افزایش نقش فضای مجازی و کتابهای الکترونیکی، هنوز در این آمارها بازتاب روشنی ندارد. در حالیکه مخاطب امروز به پلتفرمهایی چون طاقچه، فیدیبو و کتابراه روی آورده، سیاستگذاری نشر رسمی هنوز وابسته به الگوی سنتی چاپ فیزیکی است. این فاصله، میتواند بخشی از دلایل رکود بازار کتاب را توضیح دهد. بدون انطباق زیرساختهای نشر با زیستجهان دیجیتال، نمیتوان به آیندهای پویا در صنعت نشر امید داشت.
۲۳۳۰۲