به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از اطلاعات آنلاین، کاپیتان تیم ملی ایران در دهه ۵۰ خورشیدی، که بعد از انقلاب، برای دومین بار در تبعیدی خودخواسته از ایران به اروپا رفت، در هفتههای اخیر به خاطر شرایط جسمانی و ابتلا به یک بیماری مزمن، به یک آسایشگاه منتقل شده است. او علاوه بر سرطان معده، به فراموشی هم مبتلا شده و به گفته نزدیکانش، برای دریافت مراقبتهای بیشتر، به یک مرکز پزشکی مخصوص سالمندان منتقل شده تا به صورت شبانهروزی تحت کنترل باشد.
با این حال انتشار تصاویر متفاوتی از او در این حال، بسیاری را نگران سلامتی قلیچخانی کرده و چهرههای فوتبالی و غیرفوتبالی زیادی، خواستار بازگرداندن قلیچخانی به ایران شدهاند. در این باره کاظم اولیایی صراحتا گفته که مجوزهای لازم را برای بازگرداندن قلیچخانی گرفته. عباس آخوندی وزیر پیشین هم در نامهای به وزیر ورزش پزشکیان، خواستار بازگرداندن او به ایران شده است.
شاید نسل جوان چندان قلیچخانی را نشناسند اما او یکی از بزرگترین و پرافتخارترین فوتبالیستهایی است که فوتبال ایران به خود دیده و افراد زیادی مثل علی پروین و حشمت مهاجرانی گفتهاند که بهترین فوتبالیست تاریخ ایران است. کیفیت و رهبری بینظیر او در زمین فوتبال، به تیم ملی ایران کمک کرد سه بار قهرمان آسیا شود و او در هر سه قهرمانی نقشی پررنگ داشت. به عنوان بازیکن باشگاهی، او در تیمهای مطرح تاج و پرسپولیس بازی کرد و قهرمانی ایران را هم با این تیمها تجربه کرد. همه چیز اما از محله شهباز تهران شروع شد.
بچه تهران، با استعداد فراوان ورزشی
قلیچخانی در سال ۱۳۲۴ در محلهای که این روزها ۱۷ شهریور نام دارد متولد شد. در دبیرستان، ابتدا به والیبال پرداخت اما خیلی زود به فوتبال جذب شد، ورزشی که در دهه ۴۰، کمکم جای کشتی را به عنوان ورزش اول کشور میگرفت و راهی درخشان و پرافتخار پیش رو داشت.
او با تیم دبیرستان قهرمان آموزشگاههای تهران شد و زمانی که فقط ۱۷ سال داشت، برای تیم اول کیان که یکی از باشگاههای مطرح آن زمان بود در بالاترین سطح فوتبال کشور به میدان رفت. او در همان زمان هم مورد توجه رسانهها قرار گرفت و کیهان در نوشتهای با تیتر «کیانی جوان و شجاع» به تمجید از او پرداخت.
شروع راه درخشان در تیم ملی
او سه سال بعد از اولین بازی رسمیاش در سطح اول فوتبال، در حالی که تازه ۲۰ سال سن داشت، به تیم ملی آمد. در حالی که تیم ملی قرار بود به المپیک توکیو برود، برخی از بازیکنان قدیمیتر از تیمهای دارایی و شاهین با هم درگیر شدند و تیم ملی را تحریم کردند و راه برای جوانانی مثل قیلچخانی باز شد.
او پاییز ۱۳۴۳ در المپیک توکیو برای اولین بار برای تیم ملی به میدان رفت و پایان راهش در تیم ملی، ۲۴ اسفند ۱۳۵۵ در بازی دوستانه با مجارستان بود. در همه این سالها، او نه فقط یکی از شخصیتهای کلیدی تیم ملی بود، که گلهایی زد که دستاوردهایی تاریخی برای فوتبال ایران داشت و نام او را جاودانه کرد.
حضور در دو دوره المپیک و سه دوره قهرمانی در آسیا، و قهرمانی مهم در بازیهای آسیایی در تهران، دستاوردهای درخشانی هستند که قلیچخانی در این سالها در تیم ملی به دست آورد.
قلیچخانی و حساسترین گل تاریخ فوتبال ایران
فوتبال در ایران در دهه ۴۰ جای کشتی را گرفته بود اما این ورزش همچنان به یک اتفاق نیاز داشت تا توده مردم را همراه خود کند. بسیاری معتقدند، این اتفاق، اولین قهرمانی ایران در جام ملتهای فوتبال آسیا در ورزشگاه امجدیه بود که با پیروزی برابر اسرائیل به دست آمد. ایران و اسرائیل برای تعیین تکلیف قهرمانی این بازیها در انتهای اردیبهشت ۱۳۴۷ برابر هم به میدان رفتند. بازی تا دقیقه ۸۷ یک – یک مساوی بود. و این قلیچخانی بود که با یک گل زیبا از راه دور، ایران را برنده این بازی کرد. در روزهایی که اسرائیل به خاطر جنگ با اعراب، چندان محبوبیتی در ایران و بین دیگر مسلمانان نداشت، این پیروزی تهران را تا صبح بیدار نگه داشت و مردم فهمیدند که با فوتبال میتوانند چیزی بیشتر از بردن در زمین را تجربه کنند، و کسی که این لذت را به آنها داد، قلیچخانی بود. هنوز بسیاری معتقدند با وجود گلهای مهم دیگری از جمله گلهای صعود به جام جهانی، این گل قلیچخانی مهمترین گل تاریخ فوتبال ایران است چون راه قهرمانی و لذت بردن از فوتبال را به هواداران ایرانی نشان داد. این اولین گام بود و ایران در دو دوره بعدی هم قهرمان جام ملتهای آسیا شد.
از تاج به پرسپولیس، از تهران به سنخوزه
فعالیتهای باشگاهی قلیچخانی، سرشار از قهرمانی و افتخار در انواع جامها با تیمهای مختلف است. با این حال او حاشیههای زیادی هم در این بخش از زندگی خود داشت و یکی از بزرگترین شانسهای زندگیاش را به خاطر مخالفت باشگاه تاج از دست داد. بعد از کیان، او به تاج رفت و با این تیم در جام باشگاههای تهران و حذفی و منطقهای به موفقیتهایی دست پیدا کرد. درخشش او تا حدی بود که یک تیم ترکیه به او پیشنهاد داد به این تیم برود. به این ترتیب او به همراه جلال طالبی به اولین لژیونر ایران تبدیل میشد. قرارداد بسیار لوکسی هم به این دو پیشنهاد شده بود؛ اما درنهایت سازمان تربیتبدنی، جلوی این انتقال را گرفت. او در تاج هم با تیمسار خسروانی به مشکل برخورد و درنهایت به شرط انتقال به پاس، از تاج جدا شد. او در تاج چنان با تیمسار خسروانی مشکل داشت که خسروانی اجازه بازی به او نمیداد. با این حالی مشکلات بزرگتری پیش روی او بود که باعث شد نام قلیچخانی به سیاست در ایران پیوند بخورد.
دستگیری، اعتراف تلویزیونی، غذرخواهی از شاهنشاه
اواخر دی ۵۰، قلیچخانی به همراه مهدی لواسانی و اصغر شرفی توسط ساواک بازداشت میشود. یک ماه بعد، ساواک یک مصاحبه با حضور یکی از مدیران ردهبالای این سازمان و سردبیرهای رسانهها ترتیب میدهد و قلیچخانی در آن، از این میگوید که فعالیت سیاسی نداشته است. فردای آن روز، روزنامهها تیتر میزنند که قلیچخانی از شاهنشاه درخواست عفو کرده است.
علاوه بر این، ساواک در کار استخدام او در دانشسرای عالی هم دخالت کرد و فشار زیادی به قلیچخانی وارد شد. او که بعد از پاس به دارایی رفته بود، به فکر مهاجرت از ایران میافتد اما ساواک با این کار هم مخالفت میکند. درنهایت، علی عبده مالک پرسپولیس، برای کمک کردن به قلیچخانی پیشقدم میشود و به او وعده میدهد که کارش را درست خواهد کرد به این شرط که اول به پرسپولیس بیاید. قلیچخانی هم قبول کرده و به پرسپولیس میرود. کمتر از یک سال بعد، قلیچخانی در شهریور ۵۶ از پرسپولیس جدا میشود و به تیم «سنخوزه ارثکوئز» در آمریکا میرود و یک سال نیم آخر فوتبالش را در این تیم توپ میزند.
او به خاطر دوری از فوتبال ایران، شانس حضور در جام جهانی ۱۹۷۸ را هم از دست داد. حشمت مهاجرانی علاقه زیادی داشت تا قلیچخانی در اردوهای خارج از کشور به تیم اضافه شود و اجازه حضور او را از نهادهای امنتیتی گرفته بود اما مخالفتهایی از داخل تیم، باعث میشود مهاجرانی را از این کار منصرف کند، چون نگران بود که تیم یکدستش دچار تفرقه و چنددستگی شود.
کاپیتان چپگرای تیم ملی
قلیچخانی آشکارا علایق چپی داشت و به همین خاطر، فقط از سوی حاکمیت وقت تحمل میشد و درنهایت هم به همین خاطر مجبور شد ایران را ترک کند. گفته میشد به دستور شخص شاه، نام و تصاویر او از فیلم رسمی بازیهای آسیایی تهران حذف شد و وقتی هم که ایران قهرمان شد، شاه حاضر نشد جام قهرمانی را به دست او بدهد. ماجرای بازداشت او هم این است که او بعد از ارتباط گرفتن با اعضای چریکهای فدایی خلق در یک اردوی خارج از کشور، توسط ساواک بازداشت میشود. بعد از آن مصاحبه و انتشار نامهای به نقل از او، اعلام میشود که او به همراه دو بازیکن دیگر تیم ملی توسط شاه عفو شده و آزاد میشوند. او بعد از انقلاب در یک بیانیه درباره درخواست عفو گفته بود: «واقعیت این است که من در یک لحظه شوم فریب دشمن را خورده و با طلب بخشایش نمودن از شاه، به خلق خود خیانت کردهام.» او البته در همین بیانیه گفته بود که مقامهای امنیتی تهدید کرده بودن بلایی سر همسر او خواهند آورد.
یک ماجرای دیگر قبل از انقلاب، مربوط به کوچ این بازیکن به ترکیه میشود. ماجرا این است که او و جلال طالبی پیشنهادی از یک تیم ترکیهای داشتند. قلیچخانی ماجرا را با قراگوزلو رئیس وقت تربیتبدنی در میان میگذارد اما فردای این ملاقات، بدون اطلاع او، بیانیهای در روزنامهها منتشر میشود که در آن قلیچخانی گفته بود به خاطر علایق شاهدوستی و میهنپرستی حاضر به رفتن به ترکیه نیست. او بعد از انقلاب اعلام کرد که این نامه هم بدون اطلاع توسط ساواک منتشر شده و او نقشی در نوشتن آن نداشته. نامه مشابهی هم در همان تاریخ به نام جلال طالبی منتشر شده بود که ادبیات مشابهی دارد.
قلیچخانی پیش از انقلاب، ایران را به مقصد آمریکا ترک میکند و کمی بعد از انقلاب به ایران برمیگردد تا اینکه در ابتدای دهه ۶۰، دوباره از ایران میرود. او در این سالها، در فرانسه اقامت داشته، تفکرات چپی خود را حفظ کرده و سالها یک مجله با رویکرد سیاسی چپگرایانه منتشر میکرد.
۲۵۹